اما با حمله شاهعباس مرزهای سیاسی و مستقل شرق و غرب سفید رود از بین رفت. مرعشی، 1364، ص143) در این رابطه آنان پلی بر سفید رود ساخته بودند که زراعت را در منطقه رونق داد. که با ایجاد لف و نشر، میم را در گردی چون چشم و سین را با وجه شبه دندانه دندانه بودن متناسب با دندان آورده است. هر کلمهای در زبان بار معنایی، عاطفی و موسیقایی خاصّ دارد که خواسته یا ناخواسته انگیزشهای ویژهای در ذهن و روان ما ایجاد میکند و هر کلمه علاوه بر این که حامل و حاوی بار فرهنگی، تاریخی و زبانی ویژۀ خویش است، از آهنگ و آوای منحصری نیز بهرهمند است. جوانان شادزیست ورزش نمیکنند و به جای آن بیشتر وقت خود را با دوستان میگذرانند و به شادابیای که مد نظرشان است، در کنار دوستان خویش میرسند. ترجمۀ بیت اول در ساخت بیانی به بیت عربی بسیار نزدیک است تا جاییکه واژههای منتخب برای قافیه (یاوگی و بیمایهگی) نیز معادلهای قافیههای عربی (الخَطَلِ و العَطَلِ) هستند، اما بیت بعد نشان میدهد که ترجمه از ساخت بیانی بیت عربی فاصله گرفته و مضمونش را با تعبیرهایی متفاوت بیان کرده است؛ بهطوری که دو مصرع در هر بیت همقافیه شوند.
مهمترین ویژگی شعر کلاسیک در زبانهای عربی و فارسی چهبسا ساخت موسیقایی این نوع شعر باشد، چراکه شعر کلاسیک در این دو زبان اساساً براساس مؤلفههایی تعریف میشود که همگی نمایانگر ساخت موسیقایی شعر هستند؛ یعنی مؤلفههایی از این قبیل که واحد شعر «بیت» است، هر بیت از دو مصرع تشکیل میشود، طول ابیات مساوی است، ابیات وزن عروضی یکسان دارند و چینش قافیه نیز در انتهای ابیات روالی منظم دارد. شعر خوب آن است که معنای دقیق و بلند را در قالب رسا و مناسب جا داده باشد. واژۀ «منظوم» در این عنوان، تأکیدی است بر اینکه خصوصیت این نوع ترجمه، تنظیم سخن در قالب «نظم» است که بر ساخت موسیقایی در شعر کلاسیک دلالت دارد. این موضوع البته به میزان سادگی یا پیچیدگی ساخت بیانی در شعر عربی نیز بستگی دارد. صور یا ایدههای عقلی اغلب موضوع نمایشی غیرمستقیم در مواد آزادند و نمایش غیرمستقیم را نمادگرایی میگویند که رها از فشار فاهمه که شاکلهسازی تابع آن بود در فرم ایدۀ عقلی تأمل میکند. در تحقیقاتی که در ایران انجام شده است در زمینه تقدیرگرایی این است که اهمیت این موضوع به صورت مشخص و مهم مورد توجه واقع نشده است. کمانگری با بیان اینکه تهیه کنندگان خیلی مایل به تولید موسیقی ایرانی نیستند، گفت: مرکز موسیقی حوزه هنری در زمینه حفظ ارزشهای موسیقی ایرانی تلاش می کند.
فرین عاصمی در یک گزارش ویژه به مرور آثار جدید هنرمندان ایرانی موسیقی راک تلفیقی میپردازد که در ایران و خارج کار میکنند و آلبومهای خود را در خارج از ایران متنشر میکنند. در بیت بالا نیز افزون بر تغییرهای بیانی در سرتاسر بیت بهطور ویژه «ساغری» و «تری» که قافیۀ بیت نخست از قصیده را ساختهاند، هیچ معادل صریحی در بیت عربی ندارند. در این ترجمه استقلال بیت از بیتهای دیگر در قافیهپردازی به مترجم آزادی بیشتری داده و تعبیر «کاروان بر ذمّ من شد همزبان» علاوه بر اینکه قافیۀ مصرع دوم را با مصرع اول تنظیم کرده، مضمون تعبیر عربی را نیز بهروشنی بیان کرده است. اینجا مترجم خواسته در نحوۀ قافیهپردازی همچون شعر عربی عمل کند و قالب قصیده را در ترجمه حفظ کند، اما مثل ترجمۀ قبل، همینکه بیت اول را پشت سر میگذاریم، پیامدهای قافیهپردازی از بیت دوم خود را نشان میدهد؛ یعنی جایی که در برابر «الشَّمس»، استعارۀ «عروس خاوری» در پایان بیت آمده تا قافیه به پیش برود و این انتخاب که قافیه را ساخته، نشان از تغییر در نحوۀ بیان برای دلالت بر مضمون بیت دارد. بیت عربی با تعبیر «عَدَتْکَ حالِی» (حال من از تو گذشته) میگوید فقط تو نیستی که از حال من باخبری، بلکه اخبار حال من از تو گذشته و به سخنچینان ر هنر موسیقی ه است.
این در حالی است که مضمون مصرع اول از بیت فارسی این است که در دوری از تو، حال من تحملناپذیر شده! بیت عربی با بیانی تقریباً ساده در گلایه از روزگار گفته «کفافی از باقیماندۀ زندگی دارم که روزگار با تنگدستیاش آن را کاسته است»، اما بیت فارسی جملهبندی ناهموار و بیانی مبهم دارد تا جاییکه آشکارا مشخص نیست چه میگوید و بعد از تلاش برای بازسازی آن در ذهن میتوان گفت احتمالاً منظورش این است که «دست من برای زندگی خالی نیست و ایام از داشتههای من همواره میکاهد». بیت عربی از جملههایی ساده تشکیل شده که هر یک دلالتی کاملاً روشن دارد و در مجموع میگوید «این باده، جامی از ماه تمام دارد» و خود، خورشیدی است که هلالی آن را میچرخاند و وقتی به آب آمیخته شود، بسی هنر موسیقی پدید میآید، اما ترجمۀ فارسیاش چنان نامفهوم است که گویی صرفاً واژههایی را در ساختی موسیقایی گرد هم آورده است بیآنکه در تعامل با هم دلالتی روشن داشته باشند.
برچسبها:
بازدید: